۞۩ بهار دانش۩۞
بخوانید،بدانید،لذت ببرید!موضوعات مطالب را در پیوندهای روزانه تماشا کنید.
مطالب طنز, جملات طنز و خواندنی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
به خنگول می گن با دست کش جمله بساز

جواب می ده :ازدستم کش

طرف می گه یعنی چی ؟

جواب می ده یعنی سلام که دادی هنوز ول نکردی.


1. معلم :می خوام شما را با قله اورست آشنا کنم

 دانش آموز آقا ظهر  واسه ناهار بر می گردیم؟؟؟؟


1.اولی هفته ÷یش یک شاخه خورد توی چشم زن من 5هزارتومن خرج رو دستم گذاشت دومی برو خدا را شکر کن هفته پیش یک دستبند طلا به چشم زن من خورد 513هزارتومن خرج روی دستم گذاشت. 2.خانمی به دکتر روانپزشک تلفن کرد و گفت آقای دکتر شوهرم دیوانه شده خیال می کنه ماشینه !!!هی می گه کاربراتورم رو عوض کنید چرخم پنچر شده و پلاتینم باید عوض بشه ..... دکتر گفت :((لطفا بیاریدشون مطب )) زن :آقای دکتر خواستم این کار رو بکنم اما هرچی استارتشو می زنم روشن نمی شه 3.پروین دستش را بلند کرده بود و می گفت خدایا کاری کن کراچی پایتخت روسیه شود مادرش که حرف های اورا می شنید گفت که این چه دعایی است که تو می کنی پروین گفت:((تا امتحان جفرافی 20 بگیرم.))

۱-مادر :فسقلی چرا گربه را روی سرت گذاشتی؟

فسقلی:تا دندون هایم را موش نخورد.

۲-مادر :فسقلی چرا توی آفتاب ایستادی برو توی سایه

فسقلی:مامان من زودتر اومدم اون بره

۳-معلم :می تونی بگی چرا خدا به ما دوتا گوش داده؟

فسقلی :برای این که درس ها را از یک گوش بشنویم و از گوش دیگر بیرو ن کنیم.

۴-معلم:بگو ببینم ۲ضربدر ۲میشود چند؟

فسقلی :۵تا

معلم :اشتباه چرا ۵تا؟

فسقلی آقا چون علم پیشرفت کرده.

۵-معلم :بگوببینم نمک از کجا بدست می اید؟

فسقلی :از نمک دان


۱.خنگول می ره شکار خرگوش صدای هویج در می یاره

۲.خنگول پتروس رو با دهقان فداکار اشتباه می گیره انگشت می کنه توچشم لکومتیو ران

۳.خنگول از پسرش می پرسه دو دو تا می شه چند تا؟پسرش می گه:۱۶ تا خنگول میگه:اشتباه میشه ۴تا

فوقش دیگه۸تا

۴.از خنگول نوار مغزی می گرن می بینن ۲۰ دقیقه اولش خالیه

۵.خنگول زنگ می زنه اداره ثبت احوال می گه:ببخشید اونجا اداره ثبت احواله؟

میگن:بله بفرمائید

خنگول:من امروز حالم خیلی خوبه لطفاثبتش کنید


۱-یک روز یه مرد می ره ساندویچی میگه آقا لطفا یک نوشابه بده

فروشنده می گه :نوشابه ها گرمند

مرد:اشکال نداره می ریزم تو نعلبکی سرد شه

۲-یه کرم خاکی هشت سال میره باشگاه بدنسازی ورزش می کنه تبدیل به کباب کوبییده میشه

 ۳- روزی مردی می ره به سازمان هواشناسی به رئیس اون جا می گه دست شما درد نکنه دیروز هوا خیلی خوب بود.

۴- مسعود:دعوا کردن واسه من دعواکردن با یه نفر و هزار نفر فرقی نداره

حسام: چطور ممکنه؟

مسعود :چ.ن در دوصورت فرار می کنم!

۵-خانم معلم :وقتی می گویم من زیبا هستم زمان حال است؟

شاگرد:نه حتما گذشته است.

۶-محمد:دوست داری به جای چه کسی بودی؟

مهرداد :به جای تو!

محمد:چرا من؟

مهرداد:تادوست خوب و نازنینی مثل خودم داشتم!

۶-مرد خسیسی در خواب می بیند به یه فقیر کمک کرده از خواب که بلند می شه می گه چه کابوس وحشتناکی!

۷- یه روز مربی بهداشت از علی می پرسه آخرین باری که مسواک زدی کی بود؟

علی:خانم الان زنگ بهداشت است شما سئوال تاریخی می کنید؟

۸-یه روز یه گوسفنده کاغذ می خوره شیر پاکتی می ده!

۹-یک روز یه راننده خلاف می کنه پلیس  جلوش میگیره می گه :کارت ماشین کارت بیمه و گواهینامه راننده می گه   چکار کنم جمله بسازم؟

۱۰-یه روز یه فرغونه می ره بالای پشت بوم بهش می گن بیا پائین می گه تا بهم نگین زانتیا نمی آم پائین؟

/ / برچسب:, :: : قبل از ظهر :: نويسنده : دوستدار علم

درباره وبلاگ

**♥به وب من خوش آمدید ♥** از مطالب مورد نظر دیدن کنید.
نويسندگان


<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 54
بازدید دیروز : 15
بازدید هفته : 234
بازدید ماه : 230
بازدید کل : 80581
تعداد مطالب : 4
تعداد نظرات : 106
تعداد آنلاین : 1

داستان روزانه

کد انفجار حباب